اوركي آن را همراهي ميكند. همين عنوانبندي نخست فيلم، بيننده را آماده ميكند تا به افكار سرابگون چند جوان محروم و خشمگين وارد شود. داستان دربارة سه جوان حساس است كه در مواجهه با دلالان و «مفتخوران» و انگلان اقتصادي، و نه اغنيا و مالداران سختكوش، ناچار راه دزدي پيش ميگيرند، اما اين دزدي چندان هم خواسته نيست و در حقيقت به نوعي به آنها، بهويژه علي (پژمان بازغي)، تحميل ميشود. آنها در شرايطي قرار ميگيرند كه بايد بين ديدن نابودي ديگران و دزدي از انگلها يكي را انتخاب كنند و البته انتخاب جواناني چنين پرشور دور از انتظار نيست. آنها بي آنكه درك درستي از عواقب كار خود داشته باشند اندكاندك در تباهي فرو ميروند. توجه كنيد به صحنة زيبايي كه بعد از دزدي علي و محمود، بچهها داخل حياط دزدبازي ميكنند و علي در همان حال دارد كلاه ايمني خاكستري رنگش را سياه ميكند (نشاني از تباهي آينده). ضعف اصلي فيلم ندارها، مثل اغلب فيلمهاي ايراني، فيلمنامة آن است كه شروع بسيار زيباي فيلم را خدشهدار ميكند. شخصيتها هويت ندارند و پادرهوا هستند و منطقي بر اعمالشان حاكم نيست. واقعيت اين است كه محمدرضا عرب در مقام كارگردان به خوبي از عهدة كار خود برآمده است. او امكانات تصويري را به درستي ميشناسد، نماهاي خارجي را بسيار خوب از كار درآورده است، از بازيگران (البته به جز هانيه توسلي) بازي خوبي گرفته است، از نمادها در فيلم خود به درستي استفاده كرده است و ضعف فيلمنامه را نبايد به حساب او نوشت. هرچند كه به هرحال فيلمنامه يكي از مهمترين عوامل در قضاوت كردن فيلم است. لوكيشنهايي كه محمدرضا عرب در فيلم ندارها انتخاب كرده است واقعا جزو استثنائات فيلمهاي ايراني است. حتي در بهترين فيلمها، كارگردان از طبقهاي كه دربارة آنها فيلم ميسازد هيچگونه درك درستي ندارد و مثلاً براي نشان دادن فقر يك خانواده، نشان ميدهد كه مبلهايشان كهنه است! اما محمدرضا عرب طبقهاي را كه دربارة آنها فيلم ساخته بهدقت ميشناسد، از شيوة حركات و سخنان و محل زندگيشان درك درستي دارد و لوكيشنهاي او يك موفقيت تمام عيار است. شك نيست كه فيلمنامة ندارها فيلمنامهاي ضعيف است با اين حال نقاط قوتي نيز دارد كه بيان نكردن آنها از انصاف به دور است. مهمترين قوت فيلمنامة ندارها گفتوگوهاي فيلم است كه از بهترين و دقيقترين گفتوگوهاي فيلمهاي ايراني بعد از انقلاب است. شخصيتهاي فيلم عموماً، چه كساني كه نقش اصلي دارند و چه كساني كه چند ثانيه بيشتر بازي نميكنند، به زباني متعلق به خودشان حرف ميزنند و كاملاً باورپذيرند و در اين ميان البته گفتوگوهاي علي (پژمان بازغي) و مهري (هانيه توسلي) به راستي درخشان و شايان تحسين است. فيلم ندارها به نسبت فيلم قبلي محمدرضا عرب، آخرين ملكة زمين، گامي به پيش است. او با دو فيلم داستاني خود نشان داده است كه كارگرداني قابل است و اگر در انتخاب فيلمنامه دقت بيشتري بكند شاهد درخشش بيشتر او در عرصة سينماي داستاني خواهيم بود.
نظرات شما عزیزان: